اگر بخواهیم چیزهایی که تو مدرسه یاد گرفتیم رو بشماریم اول از همه خوندن و نوشتن رو بیاد میاریم بعد هم محاسبات اولیه ریاضی و شاید کمی هم مسائل پایه ای علوم و زیست شناسی و…
اما بیایید قبول کنیم توی مدرسه خیلی چیزها هم یادمان ندادند ، آنها ۱۲ سال وقت داشتند به ما مهارتهایی را بیاموزند که ارزش شان بیشتر از خواندن و نوشتن بود
از مهارت ها حرف میزنم ، دقیقا مهارتهایی که کمکم میکردند با خودم روبرو بشوم ، مثلاً راحت تر تصمیم بگیرم مشکلاتم را با درگیری کمتری حل کنم ، چالش کمتری در ارتباطاتم تجربه کنم و یا در مواقع بحرانی ،توانایی همراهی و همدلی داشته باشم…
امروز من از مهارت زیستن حرف میزنم تجربه زندگی که مطمئنم اگر آن را لابلای ریاضی فارسی علوم دینی و قرآن و غیره یاد میگرفتم قطعاً از دوران مدرسه ، خیلی تاثیر گذار و مفید یاد میکردم
خوب من معتقدم هنوز هم دیر نیست و همه ما فرصت داریم برای این که در ادامه مسیر ، تجربه خوبی داشته باشیم مهارت های زندگی رو یاد بگیریم.آگاهی از اون کلماتی هست که برای معنی کردن اون نمیتونیم روی یک کلمه دیگر توافق کنیم و اون رو مساوی کلمه دیگری قرار بدیم
اگه آگاهی رو به معنای شناخت عمیق و توجه به هر چیزی بدونیم خودآگاهی یعنی آوردن تمرکز خودم بر روی خودم
انگار که ما از بیرون، تمام آنچه درون خودمون میگذره رو مشاهده کنبم و بهش هشیار باشیم
به زبون ساده خود آگاهی یعنی توانایی دیدن و درک ارزشها، باور ها، احساسات، رفتارها،افکار و نقاط قوت و ضعفخودمون
حالا تو به من بگو اگه قرار باشه از یک تا ده به این مهارت و توانمندی در خودت نمره بدی چه عددی انتخاب می کنی؟
از اونجایی که هیچ تعریف واحدی برای این مهارت وجود نداره برداشت هرکسی ممکنه متفاوت باشد.
اما با در نظر گرفتن ترکیب دو کلمه خود و آگاه می توان بر روی این تعریف توافق کرد.
آوردن توجه و تمرکز بر خودم (تمام من یعنی جسمم و اعماق درونم)
در نهایت به طور خلاصه خودآگاهی همون برداشت واضح و شفافی هست که خودم از خودم دارم.